سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و جابر پسر عبد اللّه انصارى را فرمود : ] جابر دنیا به چهار چیز برپاست : دانایى که دانش خود را به کار برد ، و نادانى که از آموختن سرباز نزند و بخشنده‏اى که در بخشش خود بخل نکند ، و درویشى که آخرت خویش را به دنیاى خود نفروشد . پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد نادان به آموختن نپردازد ، و اگر توانگر در بخشش خویش بخل ورزد درویش آخرتش را به دنیا در بازد . جابر آن که نعمت خدا بر او بسیار بود نیاز مردمان بدو بسیار بود . پس هر که در آن نعمتها براى خدا کار کند خدا نعمتها را براى وى پایدار کند . و آن که آن را چنانکه واجب است به مصرف نرساند ، نعمت او را ببرد و نیست گرداند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 93 تیر 17 , ساعت 8:3 عصر

دخترم با تو سخن می گویم:زندگی در نگهم گلزاریست وتو باقامت چون نیلوفر شاخه پر گل این گلزاری من به چشمان تو یک خرمن گل میبینم...گل عفت،گل صد رنگ امید، گل فردای بزرگ ،گل فردای سپید

 

چشم توآینه روشن فردای من است...گل چو پژمرده شود جای ندارد درباغ،کس نگیرد زگل مرده سراغ ،دخترم باتو سخن میگوییم:دیده بگشا ودراندیشه گل چینان باش...

 

همه گلچین گل امروزند، همه هستی سوزند،کس به فردای گل باغ نمی اندیشد ،آنکه گرد همه گلها به هوس می چرخد ،بلبل عاشق نیست ،بلکه گلچین سیه کرداریست که سراسیمه دود درپی گل های لطیف ،تایکی لحظه به چنگ آرد وریزد بر خاک ،دست اودشمن باغ است ونگاهش ناپاک...

 

تو گل شادابی به ره باد مرو غافل از باد مشو..ای گل صد پرمن همه گوهر شکنند، 

دیو کی ارزش گوهر دارد؟؟

 

دخترم گوهر من ،گوهرم دخترمن ،توکه تک گوهر دنیای منی،دل به لیخند حرامی مسپار،دزد رادوست نخوان،چشم امید به ابلیس مدار..


ای گل تابنده بی مانند،خویش راخوار مبین،آری ای دخترکم ،ای سراپا


الماس ،از حرامی بهراس، قیمت خود مشکن ،قدر خویش رابشناس..



لیست کل یادداشت های این وبلاگ